سه شنبه 20 آذر 1403، 10 December 2024

تبلیغات
ارتباط مسائل اخلاقی با اعدام فاضل خداداد
ارتباط مسائل اخلاقی با اعدام فاضل خداداد
  • 8 سال و 1 ماه قبل - 23 آذر 1395 ساعت 21:40
  • تعداد بازدید: 1940

ارتباط مسائل اخلاقی با اعدام فاضل خداداد

مقایسه خداداد با بابک زنجانی

هرچه تلاش می‌کردیم نمی‌توانستیم رقم اختلاس بانک صادرات را بخوانیم

** بعد از این پرونده، مهمترین پرونده‌ای که در دست داشتید، پرونده فاضل خداداد بود؟

پرونده‌های اختلاس و پرونده‌های مربوط به بانک‌ها را داشتم اما ارقام‌شان زیاد نبود مثلاً 30 میلیون، 50 میلیون یا 100 میلیون تومان بود تا اینکه رسید به پرونده فاضل خداداد. جریان پرونده فاضل خداداد از این قرار بود که آخر وقت اداری یکی از روزهای کاری، پیش آقای ناصری دادستان وقت تهران که الآن رئیس شعبه 20 دیوان عالی کشور است، رفتم تا یک چایی با هم بخوریم و خستگی در کنیم. وارد اتاق آقای ناصری که شدم دیدم مشغول بررسی یک پرونده است، مرا که دید گفت: «پهلوان، این پرونده احمدی‌پور است».

کل پرونده دو صفحه بود؛ یک نامه‌ای بود که یکی از کارمندان بانک صادرات به آقای ناطق نوری رئیس وقت مجلس شورای اسلامی نوشته و اعلام کرده بود که به‌عنوان بازرس شعبه تجریش بانک صادرات را بازرسی کرده و متوجه شده شخصی به‌نام فاضل خداداد هزار و 230 میلیارد ریال اختلاس کرده است. آقای ناطق نوری هم پیرو این نامه، نامه‌ای به دادستانی ارسال کرده بود. جالب این بود که با آقای ناصری هرچه می‌کردیم نمی‌توانستیم عدد را بخوانیم. چند بار بین صفرها ممیز گذاشتیم تا اینکه موفق شدیم بفهمیم مبلغ اختلاس 123 میلیارد تومان است، تا آن موقع اصلاً چنین عددی را ندیده و نخوانده بودم.

کل بدهی فاضل خداداد چهارمیلیارد بود

** اولین کاری که کردید چه بود؟

تحقیقات را شروع کردم و آن کارمندی که نامه را نوشته بود احضار کردم و تحقیقات لازم از او را انجام دادم. قضیه به این صورت بود که متهم (فاضل خداداد) مثلاً چک بانک سعدی را در بانک تجریش می‌گذاشته و تا پول به حساب شعبه تجریش واریز شود، باید سه روز کاری می‌گذشت ولی فاضل خداداد امروز یک چک به‌مبلغ 500 میلیون تومان می‌کشید و همان روز پول را به او می‌دادند. روز بعد می‌رفته چکی به‌مبلغ 700 میلیون می‌کشید و وجهش را دریافت می‌کرد و بلافاصله از محل آن، 500 میلیون به شعبه سعدی می‌ریخت تا چک اول پاس شود.

روز سوم چکی به‌مبلغ یک میلیارد می‌کشید، 300 میلیون را نگه می‌داشته و چک 700 میلیونی روز قبل را پاس می‌کرده است. این روند همین طور ادامه می‌یابد تا اینکه جمع این گردش به 123 میلیارد تومان می‌رسد و فرار می‌کند در حالی که از آن 123 میلیارد، حدود چهار میلیارد تومان باقی مانده بود و به بانک بدهکار بود.

این بود که ما شروع به رسیدگی کردیم تا اینکه جلسه‌ای در کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی گذاشتند که محمدخان وزیر وقت اقتصاد، مرحوم نوربخش رئیس وقت بانک مرکزی، مرحوم حجت‌الاسلام فاکر رئیس وقت کمیسیون اصل 90، ناصری دادستان وقت تهران، ولی‌الله سیف رئیس وقت بانک صادرات، دو معاون وزارت اطلاعات، من به‌عنوان بازپرس پرونده و محسن رفیقدوست در جلسه کمیسیون اصل 90 حضور داشتیم. در جلسه کمیسیون اصل 90 محسن رفیقدوست گفت که چون این فرد را می‌شناسد، قول می‌دهد او را بیاورد و تحویل بدهد.

فاضل خداداد اصلاً خارج نرفته بود

** پس فاضل خداداد با وعده امان رفیق‌دوست به ایران می‌آید.

فاضل خداداد ایران بود و اصلاً خارج نرفته بود یا اگر هم رفته بود، برگشته بود و آن موقعی که ما در کمیسیون اصل 90 جلسه داشتیم، شنیدم فاضل در ایران است. خلاصه اینکه ما هرچقدر احضار می‌کردیم نمی‌آمد تا اینکه بالاخره در دادسرا حضور یافت و در جلسه بازپرسی از فاضل خداداد که آقای سیف هم حضور داشت، تحقیقاتم را شروع کردم و بلافاصله قرار بازداشت موقت صادر کردم.

فاضل خداداد را بازداشت موقت کردیم و سپس از طریق کارشناسی که آقای محمدخان وزیر وقت اقتصاد در اختیارم گذاشته بود، مبالغ و اعداد و ارقام را به‌صورت دقیق استخراج کردم و دنبال این بودم که بقیه پول‌ها را برگردانم. تحقیقات این پرونده را ظرف مدت شش ماه انجام دادم و آن ساختمانی که ابتدای صحبت‌هایم گفتم، آقای داریوش افراشته به‌جای الباقی بدهی فاضل خداداد، تودیع کرد. 17 روز مانده بود که دادسراها با دستور آیت‌الله یزدی منحل شود که پرونده را تکمیل و برای فاضل خداداد قرار مجرمیت صادر کردم و سپس کیفرخواست صادر شد و پرونده به دادگاه رفت.

** در قرار مجرمیت و کیفرخواست چه اتهامی برای فاضل خداداد گرفتید و به چه موادی استناد کردید؟

به ماده چهار قانون تشدید مجازات مرتکبین اختلاس، ارتشا و کلاهبرداری استناد کردیم که می‌گوید: « ‌کسانی که با تشکیل یا رهبری شبکه به امر ارتشا و اختلاس و کلاهبرداری مبادرت ورزند علاوه بر ضبط کلیه اموال منقول و غیرمنقولی که از‌طریق رشوه کسب کرده‌اند به‌نفع دولت و استرداد اموال مذکور در مورد اختلاس و کلاهبرداری و رد آن حسب مورد به دولت یا افراد، به جزای نقدی معادل مجموع آن اموال و انفصال دایم از خدمات دولتی و حبس از پانزده سال تا ابد محکوم می‌شوند و در صورتی که مصداق مفسد فی الارض ‌باشند مجازات آنها مجازات مفسد فی الارض خواهد بود».

** یعنی اقدامات فاضل خداداد شبکه‌ای بود؟

چند نفر دیگر هم از جمله شوهر خواهر فاضل خداداد در این مسئله دخالت داشتند.

خداداد و رفیق‌دوست از کودکی رفیق بودند

** یک نقل قولی در رسانه‌ها از آقای صالح نیکبخت که آن موقع وکیل مدافع بانک صادرات بود وجود دارد که می‌گوید معرف فاضل خداداد (مرتضی رفیقدوست) در بازپرسی مدعی می‌شود "هیچ سمتی در این قضیه نداشتم و اختلاس به‌شکل غیرباندی و غیرگروهی بوده" و بازپرس هم با یک قرار سبک، مرتضی رفیقدوست را آزاد می‌کند. فاضل خداداد در آن بانک دسته چک نداشت و از دسته چک خانم زهرا محتشمی همسر مرتضی رفیقدوست استفاده کرده بود. همسر خانم رفیقدوست که با فاضل خداداد آشنایی نداشته و مرتضی رفیقدوست دسته چک خانمش را در اختیار خداداد قرار داده بود.

خود مرتضی رفیقدوست هم به همین صورت تا مبلغ 30 میلیارد تومان اقدام و تمام پول را پرداخت کرده بود؛ یعنی وقتی پرونده تشکیل شده بود، حتی سودش را داده بود. تنها بازپرس در پرونده می‌فهمد چه‌کسی چه کرده یا نکرده است. مرتضی رفیقدوست و فاضل خداداد از دوران کودکی با هم رفیق بودند و دسته چک همسرش را در اختیار فاضل قرار داده بود و خودش هم 30 میلیارد گرفته بود ولی پس داده بود، حتی به یاد دارم که سودش را هم داده بود و این مسئله در نظریه کارشناس پرونده هم وجود داشت. وقتی بدهکاری نداشته باشد، بازداشت موقت نمی‌شود. علت اینکه فاضل خداداد بازداشت موقت شد، بدهی چهار میلیاردی بود.

اژه‌ای با ابلاغ ویژه به پرونده فاضل خداداد رسیدگی کرد/حکم اعدام فاضل درست بود

** چطور شد رسیدگی به پرونده در مرحله دادگاه را به آقای اژه‌ای دادند؟

قبل از انحلال دادسرا، قرار مجرمیت صادر کردم و آقای ناصری دادستان وقت تهران نیز، کیفرخواست زد تا به دادگاه برود. دادسراها که منحل شد، به من گفتند "خودت باید محاکمه کنی". گفتم "این از موارد رد دادرس است" یعنی کسی که در پرونده‌ای عنوان بازپرس دارد، نمی‌تواند به‌عنوان رئیس دادگاه، محاکمه هم بکند، بنابراین از موارد رد دادرس گرفتم و گفتم "قانوناً اجازه محاکمه ندارم". خوشبختانه این ایراد قانونی را از من قبول کردند و این بود که آقای رازینی رئیس وقت دادگستری کل استان تهران، پرونده را به آقای محسنی اژه‌ای ارجاع کرد. آقای اژه‌ای در آن موقع، دادستان ویژه روحانیت بود و آیت‌الله یزدی برای رسیدگی به این پرونده برای آقای محسنی اژه‌ای ابلاغ خاص صادر کرد. اتفاقاً آقای اژه‌ای هم دادستان ویژه روحانیت و هم دادرس دادگاه انقلاب هم بود. یک جلسه با آقای محسنی اژه‌ای داشتم و قبل از اینکه پرونده را بخواند، کل پرونده را برای او تشریح کردم. آقای اژه‌ای هم محاکمه کرد و قاطعانه حکم داد و معتقدم حکم درستی هم داد.

از نظر اخلاقی حرف‌های زیادی دنبال فاضل خداداد بود/مسائل اخلاقی در اعدام فاضل خیلی تأثیر داشت

** یک نقل قولی هم از آقای محسن رفیقدوست وجود دارد که می‌گوید علت اعدام فاضل خداداد، اختلاس یا مسائل اقتصادی نبود.

آقای اژه‌ای هم به من گفت. گفت "آنجا مسائل اخلاقی کشف شد که ما نخواستیم وارد شویم و خدای نکرده زندگی افراد متلاشی شود". از نظر اخلاقی حرف‌های زیادی دنبال فاضل خداداد بود، مجرد هم بود و فکر می‌کنم مسائل اخلاقی در اعدامش خیلی تأثیر داشت.

** به مسائل اخلاقی رسیدگی شد که می‌فرمایید در اعدامش تأثیر داشت؟

خیر، رسیدگی نشد، اصلاً باز نشد و شکایتی هم نشده بود اما علم قاضی به این نتیجه رسیده بود که مسائل اخلاقی وجود دارد.

شرایط طوری بود که نمی‌شد به فاضل ارفاق کرد

** پس این حرف آقای رفیقدوست درست است که می‌گوید به آقای اژه‌ای گفتم کاش به مردم بگوید که علت واقعی اعدام فاضل خداداد چیست و به‌خاطر مسائل اقتصادی و اختلاس اعدام نمی‌شود.

دیگر بعد از آن در جریان نبودم. البته فاضل خداداد در بحث مسائل اقتصادی مرتکب جرم شده بود. شما در نظر بگیرید سارق شبانه وارد خانه‌تان بشود و فرش زیر پای‌تان را به سرقت ببرد و بعد شناسایی کنند و ببینند فرش را به فلان فرش‌فروش فروخته است. فرش را پس می‌گیرند و به صاحبش می‌دهند. این سارق باید محاکمه شود یا خیر؟ دزدی کرده یا نکرده است؟ کارمند بانک برداشت غیرقانونی می‌کند و بعد از یک هفته واریز می‌کند، اختلاس کرده یا خیر؟

حالا قانون می‌گوید اگر پول را برگرداند، مجازات حبسش معلق شود ولی انفصالش و مجازات نقدی سر جایش است. مردم هم آن موقع نمی‌دانستند و به پرونده فاضل خداداد، پرونده «یک، دو، سه» می‌گفتند؛ یعنی 123 میلیارد. جو یک طوری بود که قابل ارفاق نبود زیرا تازه جنگ تمام شده بود و آن موقع هم میلیارد واقعاً ارزش داشت. در این پرونده کارمند و رئیس بانک هم دستگیر و مجازات شدند. مجید تهرانی شوهر خواهر فاضل خداداد هم دستگیر و مجازات شد و رفیقدوست هم به ابد محکوم شد.

تاکنون رنگ زندان اوین را ندیده‌ام/عاشق قضاوتم

** بعد از محکومیت مرتضی رفیقدوست به حبس ابد، داستان‌ها و ماجراهایی مطرح شد از جمله اینکه بیشتر وقت‌ها از زندان بیرون بود و مأمور خرید زندان شده بود و...

در جریان این ماجراها نیستم. تا الآن نمی‌دانم زندان اوین چه رنگی است. هیچ موقع زندان اوین نرفتم. آن موقع هم نمی‌رفتم.

** مگر بازپرس نبودید و از متهمان تحقیقات نمی‌کردید؟

بازپرس بودم اما می‌گفتم متهم را پیشم بیاورند. البته آن موقع در زندان اوین دادسرا نداشتیم. الآن یک ناحیه در مجاورت اوین مستقر است. آن زمان 6 دادسرا داشتیم که شامل دادسرای کارکنان دولت، دادسرای خوش، یوسف‌آباد، دادسرای فرصت، دادسرای شهر ری و یک دادسرا هم در الهیه بود، بعدها دادسراها زیاد شد.

** بعد از پرونده فاضل خداداد، باز هم پرونده‌های مهم در دست داشتید؟

بعد از این پرونده، چند سال رئیس دادگاه بودم و سپس رئیس دادگاه تجدیدنظر شدم. چند سال هم در آن سمت بودم، تقاضای بازنشستگی کردم اما مرحوم مروی اجازه نمی‌داد، چند سال جلوی من را گرفت. به دادسرای انتظامی قضات رفتم و حدود یک الی دو سال هم آنجا بودم و سال 78 خودم را بازنشست کردم.

** قضاوت بهتر است یا وکالت؟

من عاشق قضاوت بودم.

فاضل خداداد صادق بود/یک حرف راست از زبان بابک زنجانی نشنیدم

** نمی‌ترسیدید در حکمی که می‌دهید اشتباه کنید؟

به هر صورت قاضی بدوی اگر اشتباه کند، یک مرحله بالاتر در تجدیدنظر با 3 قاضی یا دیوان عالی کشور با چهار قاضی دوباره رسیدگی می‌شود. مراحل مختلف رسیدگی وجود دارد و به‌نوعی تا زمان اجرای یک حکم، 6 تا 7 قاضی نظر می‌دهند و الآن هم همین‌طور است ولی ما طوری رسیدگی می‌کردیم که حکم‌مان نقض نمی‌شد زیرا در کارمان عجله نداشتیم و ضمن اینکه تجربه داشتیم.

** آن موقع این مقدار پرونده هم نبود.

آن زمان فرصت کافی داشتیم. وقتی پرونده بابک زنجانی را دیدم چون این کاره هستم و می‌دانم، آقای پسندیده (بازپرس) و نجفی (معاون دادستان)، خیلی زحمت کشیدند، خیلی دقیق بودند و در کیفرخواستی که خواندم، ارقام دقیق بود. در یک مدت قلیلی این همه تحقیق کردن، شایستگی قاضی را می‌رساند مخصوصاً نجفی (معاون دادستان) که بر روی پرونده خیلی مسلط بود.

** آیا می‌توان فاضل خداداد را با بابک زنجانی مقایسه کرد؟

خیر، به هیچ وجه قابل مقایسه نیستند. فاضل خداداد صداقت داشت و همه چیز را اعتراف کرد و همه چیز را پس داد و این صداقت را داشت ولی من یک حرف راست از زبان بابک زنجانی نشنیدم. یک روز برگشت گفت که "به من وقت بدهید تا ضمانت‌نامه معتبر بانکی بیاورم" و وکیلش هم تقاضای استمهال می‌کرد. بار اول فرصت گرفت و وقتی مهلتش تمام شد گفت باید چهار نفر ضمانت‌نامه را امضا می‌کردند که دو نفر امضا کردند و دو نفر دیگر نیستند که امضا کنند.

زنجانی می‌خواست توپ را داخل زمین قاضی صلواتی بیندازد

بار دیگر تقاضای مهلت کرد و باز هم قاضی صلواتی موافقت کرد. رفتم پیش قاضی صلواتی و گفتم که "آقای صلواتی، این فقط قصد دارد زمان بخرد، شما چرا موافقت می‌کنید؟" گفت که "این (بابک زنجانی) می‌خواهد توپ را داخل زمین من بیندازد که من بگویم مهلت نمی‌دهم و آن موقع فردا روز مدعی شود می‌خواسته پول را برگرداند اما رئیس دادگاه مهلت نداد".

یک روز دیگر گفت که "شماره حساب بدهید تا پول‌ها را واریز کنم". بانک مرکزی شماره حساب داد اما ادعا کرد که "این شماره حساب قابلیت واریز و برداشت ندارد."، مگر چنین چیزی امکان دارد؟ این است که بابک زنجانی قصد پرداخت پول نداشت و هنوز هم ندارد.

حکم زنجانی کاملاً قانونی است

** بنابراین از نظر شما حکمی که بابک زنجانی گرفته، درست است.

به‌نظر من اولاً این حکم کاملاً قانونی و منطبق با مواد قانونی است، دلیلی برای نقض آن در دیوان عالی کشور وجود نداشت. ارقام، اظهارات متهم و عدم استرداد این وجوه مشخص است. این آدم اصلاً حرف راست در دهانش نمی‌چرخید. یک روز می‌گفت که "از بانک مسکن طلب دارم و میز و صندلی‌هایشان را به حراج می‌گذارم" و از این حرف‌ها. رفتم پیش مسئولان بانک مسکن گفتم "این چه می‌گوید؟ از شما طلب دارد؟"، پاسخ دادند که طبق نامه‌هایی که موجود است، تقاضا کرده بدهی یک بدهکاری را پرداخت کند و وثیقه‌هایش را بگیرد. با این درخواست موافقت می‌شود و بابک زنجانی بدهی آن بدهکار را پرداخت می‌کند تا وثائق به او منتقل شود.

قبل از این ماجرا هم بانک مسکن مبالغی را با ارز‌های لیر، یورو، یوان چین و یووه کره‌جنوبی به حساب بانک .F.I.I.B در مالزی واریز می‌کند تا اگر حواله‌ای به خارج از کشور داشت، از این ارزها استفاده کند. یک سری مبالغی را هم به ذی‌نفعان در کشورهای مختلف حواله می‌کند که به دست‌شان می‌رسد اما مقادیر دیگری حواله می‌کند و هرچه منتظر می‌ماند، به دست ذی‌نفعان نمی‌رسد تا اینکه مسئله خرید شرکت‌های تأمین اجتماعی پیش می‌آید.

در ماجرای تأمین اجتماعی یک سوئیفتی ارسال می‌کند که 442 میلیارد ین ژاپن به حسابی که قبلاً در شعبه مرکزی بانک مسکن افتتاح شده، واریز شود. در بحث تأمین اجتماعی به بانک مسکن می‌گوید که این پول به حساب تأمین اجتماعی واریز شود. بانک مسکن می‌گوید "شما همین مبلغ را به حساب بانک مسکن در ژاپن واریز کنید تا بعد از وصول، این مبلغ را به تأمین اجتماعی بدهیم."، هرچه صبر می‌کنند خبری نمی‌شود و بابک زنجانی می‌گوید که به‌خاطر تحریم، امکان واریز وجود ندارد. بعد کاشف به عمل آمد که همه سوئیفت‌ها جعلی بود و در همین تهران جعل می‌شده است.

بعد از این هم که دستگیر شد و هیئتی از ایران به مالزی رفتند، متوجه شدند که اصلاً بانکی وجود ندارد. آقای تورک پشت تریبون گفت که "هیئتی از بانک مرکزی، قوه قضائیه و وزارت اطلاعات به مالزی رفتیم و دیدیم یکی دو نفر در آنجا هستند که چند ماه است حقوق نگرفته‌اند."، جالب اینکه خودش هم قبول نمی‌کرد.

** چقدر امیدوارید بتواند بدهی بانک را بدهد؟

فعلاً اموالی که آن موقع بابت پرداخت بدهی یک بدهکار گرفته، داریم.

** مگر آن اموال بابت پرداخت بدهی شرکت نفت به این شرکت واگذار نشد؟

خیر. نمی‌دهیم. اموال برای بانک مسکن است و به وزارت نفت ندادیم. ما باید از محل این اموال، ضرر و زیان بانک را جبران کنیم.

زنجانی اگر پول‌ها را بازگرداند، حکمش قابل تخفیف است

** با توجه به اینکه حکم اعدام بابک زنجانی تأیید شده، الآن اگر پول‌ها را بدهد، امکان تخفیف در مجازاتش وجود دارد؟

در این رابطه قانون داریم که اگر بعد از صدور حکم قطعی، رضایت شاکی اعم از شاکی حقیقی یا حقوقی فراهم شود، قاضی می‌تواند در آن حکم تجدیدنظر و ارفاق کند. الآن هم راه وجود دارد، به‌عبارتی زنده ماندن یا نماندن بابک زنجانی دست خودش است. بارها آقای محسنی‌اژه‌ای، دادستان تهران و قاضی صلواتی گفته‌اند که اگر پول‌ها را بیاورد در مجازاتش تخفیف می‌گیرد. وقتی پول بیت‌المال برگردد، دست قاضی برای ارفاق باز می‌شود و اصلاً دیوان عالی کشور حکمش را نقض می‌کند.

در اختلاس هم این موضوع وجود دارد. در ماده 5 قانون تشدید مجازات مرتکبین اختلاس، ارتشا و کلاهبرداری آمده است که اگر اختلاس‌کننده، وجوه را به صندوق دولت برگرداند، از حبس معاف می‌شود که البته شخصاً مخالف این هستم و معتقدم معاف نباید شود و باید نهایتاً تخفیف داد زیرا کسی که اختلاس کرده باید به هر صورت مزه زندان را بچشد.

شهرام جزایری بدهکاری نداشت/جزایری با تسهیلات بانک‌ها کارهای دیگری می‌کرد

** بعد از پرونده فاضل خداداد، یکی از پرونده‌های اقتصادی مهم که اتفاقاً توسط آقای محسنی اژه‌ای هم رسیدگی شد، پرونده شهرام جزایری بود. با توجه به اینکه شما در این پرونده وکیل بانک ملت بودید، فکر می‌کنید حکمی که درباره جزایری صادر شد، درست بود؟ زیرا برخی معتقدند بین چند پرونده اقتصادی مهم که رسانه‌ای هم شده، شهرام جزایری حکم سبک‌تری گرفت و برخی هم اعتقاد دارند که مستحق این حکم نبود.

در آن پرونده من وکیل بانک ملت بودم. شهرام جزایری بدهکاری نداشت. اتهام جزایری به این صورت بود که مثلاً برای صادرات فرش از بانک تسهیلات می‌گرفت، از طرف دیگر فردی می‌خواست فرش صادر کند اما اجازه صادرات یا به‌عبارتی کارت بازرگانی نداشت، شهرام جزایری فرش طرف مقابل را می‌گرفت و خارج از کشور به شرکت مورد نظر تحویل می‌داد ولی در داخل به دولت عنوان می‌کرد که از محل تسهیلات دریافتی، فرش‌ها را صادر کرده است در حالی که فرش‌ها برای خودش نبود و با تسهیلاتی که دریافت کرده بود، کارهای دیگری انجام می‌داد. در این پرونده هم همه مدیران بانک ملت تبرئه شدند.

زنجانی در جلسه غیرعلنی هیچ حرف تازه‌ای نزد

** بین جلسات محاکمه بابک زنجانی، یک جلسه به‌صورت غیرعلنی برگزار شد. آیا بابک زنجانی در این جلسه از فرد خاصی نام برد یا اظهارات خاصی داشت؟

خیر. همان حرف‌های همیشگی خود را زد. من زیاد به حرف‌هایش بها نمی‌دادم چون می‌دانستم هرچه می‌گوید، دروغ است و همه ما را سر کار گذاشته بود، در آن جلسه هم هیچ حرف جدیدی نداشت و همان حرف‌های قبلی را زد.

** قضاوت در قبل و بعد از انقلاب چه تفاوتی دارد؟

ما قانون را اجرا می‌کردیم. ما سال‌های سال قانون قبل از انقلاب را اجرا می‌کردیم چون قوانین جدید تصویب نشده بود. وقتی هم قوانین اسلامی تصویب شد، وفق قوانین اسلامی قضاوت کردیم. ما بر اساس آنچه قانون می‌گوید قضاوت می‌کنیم. یک قاضی سالم و درست همواره دنبال کار قانونی است و آنچه را قانون حکم می‌کند انجام می‌دهد. وقتی قانون می‌گوید جریمه فلان جرم، 100 میلیون تومان است، قاضی نمی‌تواند 100 میلیون و یک تومان جریمه کند، می‌تواند تخفیف بدهد اما اجازه ندارد بیشتر از حد قانونی جریمه کند.

اگر پرونده کرباسچی زیر نظر دادستان می‌رفت، دلایل بیشتری جمع می‌شد

** یکی از ایراداتی که به دوره ریاست‌الله یزدی بر قوه قضائیه می‌گیرند، انحلال دادسراهاست، شما هم در این دوران قضاوت کرده‌اید، این کار آیت‌الله یزدی خوب بود یا خیر؟

نتیجه این کار بد بود و دیدیم که دوباره احیا شد. یک اختلاسی اتفاق افتاده بود که بخشی از آن در ایران و بخشی نیز در پاریس مفتوح بود. آیت‌الله یزدی برای رسیدگی به این پرونده به من مأموریت داد. پرونده مربوط به بانک سپه بود که به‌همراه نماینده وزارت اطلاعات به پاریس رفتیم. در مورد این پرونده با معاون دادستان پاریس ملاقات داشتم. معاون دادستان پاریس از من پرسید که "سیستم دادرسی شما چطور است؟" پاسخ دادم که "دادیار، بازپرس و رئیس دادگاه خودم هستم". گفت "مگر می‌شود؟" گفتم "حالا که شده است".

آن موقع می‌گفتند برای اینکه وقت تلف نشود، بازپرس که دلایل را جمع کرده، به‌جای قرار مجرمیت خودش هم حکم بدهد، با این کار یک مرحله از دادرسی کمتر می‌‌شد اما جواب نداد. تا قبل از این سیستم، بازپرس وقتی قرار مجرمیت صادر می‌کرد، با دادیار اظهارنظر یا معاون دادستان برای صدور کیفرخواست اختلاف نظر پیدا می‌کردند و دادگاه حل اختلاف ورود کرده و نظر می‌داد اما در سیستم انحلال دادسرا، مرجعی برای اختلاف با قاضی وجود نداشت و هرچه می‌گفت، همان بود.

نتیجه انحلال دادسرا را در پرونده کرباسچی دیدیم؛ در آن پرونده کار یک مقدار مشکل شد. اگر آن پرونده از دادیاری، زیرنظر دادستان می‌رفت و جرح و تعدیل می‌شد، قطعاً دلایل بیشتری جمع می‌شد اما در آن پرونده دادگاهِ عام بود.

محسنی اژه‌ای آدم قاطع و پاکی است/جای قوه قضائیه بودم او را رئیس مبارزه با فساد می‌کردم

** شما با آقای محسنی اژه‌ای همکاری داشتید، آقای اژه‌ای را در قضاوت چطور دیدید؟

آقای اژه‌ای قاضی بسیار خوبی است. من اگر جای قوه قضائیه بودم ایشان را رئیس مبارزه با فساد‌های اقتصادی می‌کردم. آقای اژه‌ای باید حکم صادر کند، من قبولش دارم، آدم قاطعی و بسیار پاکی است. محسنی اژه‌ای از بدو انقلاب در دستگاه قضا بوده و از پائین شروع کرده و خیلی باهوش است و کار قضا را خوب می‌فهمد. همه جای قوه قضائیه هم رفته و از دادسرا شروع کرده تا معاون اولی قوه قضائیه. وقتی من رئیس دادگاه تجدیدنظر شدم، آقای اژه‌ای مستشار دادگاه تجدیدنظر شد و با هم بودیم، آدمی است که روی پرونده‌ها کاملاً وقت‌ می‌گذارد و می‌خواند و مسلط است، بسیار باهوش است و پرونده‌ها را دقیق مطالعه می‌کند و سَرسَری محاکمه نمی‌کند تا در حکمی که صادر می‌کند بماند. قاضی باید بیشتر از وکیل بداند و خیلی باید مسلط باشد تا بتواند حکمی صادر کند که نقض نشود.

اگر اژه‌ای هم زنجانی را محاکمه می‌کرد، اعدام می‌داد

** فکر می‌کنید اگر آقای اژه‌ای بابک زنجانی را محاکمه می‌کرد می‌توانست پول‌ها را بازگرداند؟

مطمئن هستم اگر اژه‌ای هم بود، همین حکم را صادر می‌کرد که صلواتی صادر کرده است. خود من هم بودم همین حکم را می‌دادم. چرا نباید این حکم صادر شود؟

** به‌نظر شما بهترین رئیس قوه قضائیه تا الآن چه‌کسی بوده است؟

من با مرحوم آیت‌الله اردبیلی و آیت‌الله یزدی کار کردم. قاطعانه می‌گویم هر دو شایسته بودند مخصوصاً آیت‌الله اردبیلی، اینها هیچ موقع فشاری به قاضی نمی‌آوردند. هیچ‌گاه فراموش نمی‌کنم، زمانی که در دادسرای انتظامی قضات بودم، یک قاضی را دستگیر کردم و به‌اتهام دریافت رشوه، 7 سال حبس به او دادم. آقای رنجبر حکم را در دستش گرفته بود و می‌گفت "باید مثل احمدی‌پور حکم بدهید". روی تخلفات قضات بسیار حساس بودم.

** در پایان یکی از خاطره‌های جذاب دوران خدمت‌تان در دستگاه قضایی بفرمایید.

در موضوع شرکت‌های مضاربه‌ای، وقتی پیش آقای یزدی رفتیم، آقای یزدی به آقای یونسی گفت که "احمدی‌پور را تشویق کن". از جلسه که بیرون آمدیم، به یونسی گفتم که "متوجه شدی آقای یزدی چه گفت؟" گفت "بله، متوجه شدم". اداره آمدم دیدم پیشکار آقای یونسی دو تا چک 50 هزار تومانی در دستش گرفته بود و برایم آورد.

بعد از رسیدگی به پرونده فاضل خداداد، یک همایشی برگزار شد تا از قضات نمونه تقدیر شود. ما را به‌عنوان قاضی نمونه معرفی کردند. آقای محسنی اژه‌ای هم بود و رازینی هم بغل دستش نشسته بود. آقای حیاتی که اخبار می‌گوید من را صدا کرد که جایزه بدهند، یک سکه دادند. به محسنی که پرونده را رسیدگی کرده بود، سکه ندادند. (با خنده) رفتم، گفت "این سکه را با آقای محسنی تقسیم کنید".

توسط: امیر عباس

منبع:

این مطلب را به اشتراک بگذارید:
برچسب ها:
بازار آگهی
نظرات

نظرات (0)

اولین نظر را شما ارسال کنید.

ارسال یک نظر

کد امنیتی

لطفا چند لحظه صبر کنید

چند خبر دیگر